حدود سه ماه پیش از طریق پست کتابی به دست ما و تعدادی دیگر از استادان دانشگاه رسید که از تهران پست شده بود و روی آن نوشته بود « بازگشت به اسلام » و نویسنده ی آن شخصی به نام « منصور هاشمی خراسانی » بود. بسته ی پستی به طور ناشناس از تهران ارسال شده بود. به نظرمان رسید که این یکی از کتب معمولی هست که معمولاً دانشگاه یا نهاد های فرهنگی دیگر برخی اوقات در اختیار استادان و کارمندان دیگر دولت قرار می دهند.
بررسی کتاب بازگشت به اسلام منصور هاشمی خراسانی
پس از یک بررسی اجمالی متوجه شدیم که کتاب بازگشت به اسلام بسیار مشکوک هست. ضمن بررسی بیشتر مطالب درون آن، تناقضات و ادعاهای عجیبی در آن یافت شد. منصور هاشمی خراسانی در کتاب عجیب و غریب خودش با اعتماد به نفسی شگرف، مسائلی بدیهی را دچار اعوجاج کرده و سعی دارد آن ها را متفاوت نشان دهد. او برخی از احکام و مفاهیم دینی را منحرف و برخی دیگر را مورد رد یا تردید قرار می دهد تا از این طریق خود را مخترع و مصلح پدیده هایی موهوم نشان دهد! او مدعی می شود که اهل اصلاح دین است و می خواهد دین اسلام که اکنون منحرف شده (!!) را به دین اصیل باز گرداند. البته این کار اگر واقعاً رخ دهد، ایرادی بر آن وارد نیست. ولی اینطور که ما مطالعه کردیم و پیش از آن در مورد مسائل دینی و فقه و اصول و دیگر مباحث مربوطه تحقیق نموده بودیم، این مدعیات منصور هاشمی خراسانی بیشتر در پی انحراف اسلام است! او در کتاب پر ادعای خودش به نام بازگشت به اسلام ، مسائلی مربوط به ولایت فقیه و مرجعیت تقلید و ... را با راهکاری بی پایه و با منطقی کج و معوج دچار کژبینی می کند. با وجود این حرف ها و ادعاهای عجیب او، هنوز هم بیشترین چیزی که ما را در آن کتاب موهوم متعجّب می سازد، اعتماد به نفسی است که منصور هاشمی خراسانی به خودش و کارهایش دارد! او در جاهای مختلف کتاب به گونه ای مستقیم یا غیر مستقیم ادعا می کند که هرکس با من موافق باشد در صراط مستقیم است و هرکس با من مخالف باشد در راه کج است! اینگونه شطحیات را کمتر در گفتار اشخاص مشاهده کرده ایم. آن هم شخصی چون منصور هاشمی خراسانی که هرگز نه در جایی دیده شده، نه شخصی با او ارتباط داشته و نه هیچ منطقی در اسلام او را تأیید می کند!
(برای کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه ی این مقاله توصیه می شود: عوام فریبی در کتاب بازگشت به اسلام)
بررسی شخصیت منصور هاشمی خراسانی !
همچنان که در تحیّر به سر می بردیم، به ابتدای کتاب مراجعه کردیم تا اگر امکان دارد در مورد نویسنده ی خودخوانده ی آن یعنی منصور هاشمی خراسانی اطلاعاتی به دست آوریم. در مقدمه و متون ابتدای کتاب نیز همچنان خودستایی ها و دیگر کم بینی های منصور هاشمی را مشاهده کردیم! هاشمی خراسانی خود را مدعی جریان بازگشت به اسلام می داند و ظاهراً می خواهد همچون یک منجی مسلمین را به راه اسلام حقیقی بازگرداند! امّا سؤالی که برای هرکسی مطرح می شود این است که: آیا خود منصور هاشمی خراسانی در صراط مستقیم و طریق اصیل اسلام ناب محمّدی قدم بر می دارد؟!
علاوه بر این، سؤال های بسیار دیگری بر این سایه ی موهوم وارد است که در مطالب دیگر این وبلاگ به آن پرداخته شده. پس از آن که احساس کردیم این حرکت غیرقانونی و خودساخته، ممکن است یک جریان منفی و انحرافی را در پی خود داشته باشد، به بررسی ها و مطالعات بیشتری در این زمینه پرداختیم. ضمن پرس و جو ها و تحقیقات فراوانی که از اشخاص مطلع و منابع دیگر داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که اصلاً شخصی موسوم به منصور هاشمی خراسانی وجود خارجی ندارد! برای همین بود که تصمیم گرفتیم دیگر عزیزان را نیز از مکر نهغته در این حرکت ناهنجار باخبر سازیم. این دقیقاً همان علّت ساخته شدن این وبلاگ و فعالیت آن در زمینه ی فضای مجازی است.
با اینکه هرگز پیش از ساخته شدن این وبلاگ سه ماهه، هیچ گونه اسمی از منصور هاشمی خراسانی در فضای اینترنت و در فضای حقیقی موجود نبود، امّا دست های پشت پرده ی این جریان به محض اطلاع از ساخته شدن این وبلاگ، شروع به ساختن وبلاگ ها و اکانت هایی با نام های ساختگی کردند و در این صفحه ها خود را حامی (!!) منصور هاشمی خراسانی و طرفدار جریان انحرافی بازگشت به اسلام معرفی کردند! البته عجیب است که فعالیت این حامیان (!) بیشتر شبیه به ستادهای تبلیغاتی انتخابات است. با این تفاوت که فعالیتشان در عرصه ی مجازی کاملاً بدون بجا گذاشتن رد پاست و هرجایی که اثری از آن ها مشاهده می شود، با آی پی های کشورهای خارجی فعالیت می کنند. همچنین عجیب است که این حامیان خودخوانده ی منصور هاشمی خراسانی ، خودشان نیز اساساً در فضای حقیقی نمودی ندارند. یعنی اصلاً تا به حال کسی وجود این اشخاص را تأیید نکرده.
پس از ساخته شدن و شروع به فعالیت این وبلاگ، افراد زیادی با ما از همین طریق تماس گرفتند و در ایمیل ها یا کامنت هایی که درج می کردند، ضمن تشکر، بیان گر شدند که از طرق مختلفی همچون پست یا ایمیل، این کتاب به دستشان رسیده و ایشان نیز از مدعیات توهم آمیز و مطالب بعضاً انحرافی یا باطل کتاب بازگشت به اسلام، آزرده خاطر شده بودند. الحمدلله پس از مدّت اندکی افراد دیگری نیز به جریان روشنگری پیوستند و در سایت ها و وبلاگ هایشان در مورد باطل بودن و بی مصدر بودن مدعیات منصور هاشمی خراسانی و اساس و منشاء خود او و جریان ساختگیش به بیان دیدگاه و تنویر افکار عمومی پرداختند. از این جمله می توان به جناب آقای هادی نقیان اشاره کرد که از بدو جریان، پیگیر روشنگری در باب این جریان انحرافی بودند. (ترجیحاً به
مطالب وبلاگ هادی نقیان مراجعه نمایید)
البته شبکه های خبری و سایت های معتبر دیگری نیز بودند که در این زمینه به حقیقت نمایی کمک کردند. (به این مطلب رجوع شود:
رسوایی منصور هاشمی خراسانی)
چند سؤال...
- اگر بنا به ادعاهای توهم آمیز این جریان، منصور هاشمی خراسانی ، علّامه (!!) و اسلام شناس است، این علم خود را از کجا کسب کرده؟
- اگر استادانی از علمای اسلام داشته، پس چرا هرگز ذکر نمی کند و هیچ کسی چنین فردی را در مراکز علمی و حوزوی ندیده است و نمی شناسد؟!
- و اگر علم عظیم خود را در حوزه یا دانشگاه فرا نگرفته، پس چگونه علّامه شده؟
- آیا این علم از طریق وحی به او رسیده!؟
- چرا هیچ کسی در فضای حقیقی شاگردان مکتب توهّم آمیز و خیالی او را ندیده و نمی شناسد؟؟
- چرا اسم ساختگی منصور هاشمی خراسانی در هیچ مرجع معتبری ثبت نشده است؟
- و ...
و در آخر
هدف ما این است که جامعه را با تهدیدهای فرهنگی این چنینی آشنا کنیم و اگر هر از چندی افرادی سودجو و شهرت طلب در جهت منافع شخصی خود، آرمان های اسلام ناب محمّدی را زیر پا می گذارند و بعضاً به نام دفاع از اسلام، به کمک دشمنان اسلام بر می خیزند، باطن پلید نهفته پشت نقابشان را بر ملا نماییم تا مبادا برادران و خواهران عزیز مسلمانمان فریب این ظاهرسازی ها را بخورند.
و ما توفیقی إلّا بالله العلیّ العظیم...